گفتني است بسط آموزههاي غيرديني، سكولار و فرقهاي در عرصههايي چون ادبيات، هنر، روانشناسي و مهارتهاي زندگي، مديريت، جامعهشناسي و سياسي و … عليرغم همراهي با برخي يافتههاي قابل قبول، تاثيرات فراواني را در به وجود آمدن زمينههاي انحراف در علوم انساني و مباحث فرهنگي به دنبال خواهد داشت.
تاثير اينگونه انحرافات در جهتدهي افكار و فرهنگ جوامع به حدي است كه سازمانهاي اطلاعاتي دنيا، سرمايهگذاري هنگفتي را در اين زمينه متحمل شده و افرادي چون «دالايي لاما» را ميتوان يكي از دستنشاندگان اين سازمانها دانست. اما بهرهگيري از آثار و منويات فكري و ايدئولوژي اين افراد كه در برخي موارد ارتباط مستقيم و غيرمستقيمي با نهادها و موسسات جاسوسي و امنيتي دارند در يك اثر فرهنگي قابل توجه به نظر ميرسد. البته اين مسئله منافي ارزشهاي موجود در گردآوري نرمافزاري چون كولهپشتي نيست. ولي دقت دستاندركاران اين نرمافزار در بهرهگيري از نظرات كارشناسان فرهنگي لازم به نظر ميرسد. چرا كه آسيبشناسي مسائل فكري و آثار فرهنگي رسانهاي با توجه به تهاجمات انديشهاي و رسانهاي دشمن (ناتوي فرهنگي) اولين قدمي است كه بايد در راه توليد آثار مثبت و باارزش برداشت. بديهي است در غير اين صورت توليد آثاري از اين دست كه معمولاً بدون مطالعات آسيبشناسانه و غربزده انجام ميشود به خودي خود گامي است در راه براندازي نرم در عرصه فرهنگ و رسانه كه گاه بر پايه آثار توليد شده در داخل كشور و توسط كارشناسان دلسوز نقد و بررسي موثر نشدهاند.
ـ محورهاي قابلتوجه در راهكارهاي موفقيت:
در اين بخش كه قسمت اصلي نرمافزار است نكات قابل تاملي مشاهده ميشود كه به اجمال به برخي از آنها و به صورت گذرا اشاره ميشود:
ـ در قسمت اسرار موفقيت كه مدعي است مخاطب را با تعريف موفقيت و خوشبختي و همچنين قوانين جهاني آن آشنا ميكند، در حقيقت مفهومي مادي را از موفقيت و خوشبختي ارائه ميدهد كه با تعريف فرهنگ بومي از مفهوم «توفيق» بسيار متفاوت و در بسياري از موارد به دليل نگاه مادي و انسانگرايانه به جهان با برخي آموزههاي الهي در تناقض است، هر چند كه در اين بخش به حديثي از پيامبر اكرم (ص) پرداخته و احاديثي از امام علي (ع) و دانشمندان اسلامي چون ابنسينا و … آورده ولي مشخصاً فضاي غالب، غيرديني ميباشد. همچنين در قسمتي با عنوان «قوانين جهاني موفقيت» به نقل از «ام.آر.كوپماير» آمدهاست:
«… هر چه از تعداد افراد بيشتري درخواست ياري و همكاري كنيد، احتمال اجابت درخواست شما از سوي يك يا چند نفر بيشتر خواهد شد …»
در اين جمله، عملاً انسان به جاي خدا گنجانده شده و طلب ياري و نصرت از خداوند كه از آموزههاي ديني است هيچ جايي در اين راه موفقيت ندارد و يا در قسمت ديگر به نقل از «برايان تريسي» در تعريف ارزش واقعي آمدهاست:
«… ارزش هر چيز در چشم بيننده است. براي هيچ چيز ارزش از پيش تعيين شدهاي وجود ندارد …»
و بدينوسيله اساس ارزشهاي انساني و الهي و وحياني را كه از سوي خداوند متعال از پيش تعيين شدهاند زير سوال ميبرد. همينطور براي ارائه تعريفي از قانون انتخاب به گفته برايان تريسي استعانت جسته:
«چون هميشه در انتخاب افكار خود آزاد هستيد، كنترل كامل زندگيتان و تمام آنچه برايتان اتفاق ميافتد در دست شماست»
و يا :
«هر جا كه هستيد و هر كسي كه هستيد به دليل انتخابها و تصميمهايي است كه تا اين لحظه گرفتهايد»
در اين سخن انسان موجودي كاملاً مختار فرض شدهاست كه با حقيقت انسان كه بين جبر و انتخاب قرار دارد در تناقض ميباشد. همچنين عامل كمكها و نصرتهاي الهي و يا بازداري خداوند از برخي اعمال انسان كه از قوانين ثابت دين ميباشند، در نظر گرفته نشدهاست.
و يا جملههاي ديگري كه بايد در معني آن بيشتر دقت كرد:
«برايان تريسي: جمعآوري پول و افزايش دادن آن از طريق بهره مركب، كه هم به اصل سرمايه و هم به سود آن تعلق ميگيرد، شما را ثروتمند ميكند»
و يا جملهاي كه نياز به دقت ندارد:
«قانون تعجيل: شما هميشه ترجيح ميدهيد كه زودتر به آرزوهايتان برسيد تا اينكه ديرتر برسيد …»
همچنين ميتوان به توصيههاي بيربط «بيل گيتس» به جوانان ايراني اشاره داشت كه فاقد هرگونه سنخيتي با فرهنگ جوانان مسلمان ميباشد. يا در نكتهاي ديگر توصيه ميشود كه «زياد به دوستانتان زنگ نزنيد. اين كار باعث ميشود …» و در جايي ديگر توصيه ميكند: «… با افراد اجتماعي و باحال رفت و آمد كنيد» و مخاطب را از معاشرت با افراد معمولي جامعه باز ميدارد.
در تذكري ديگر آمدهاست: «هميشه دير سر قرار بياييد» و همينطور در قسمت ديگر از يك روانشناس اومانيسم (انسانگرا) به نام «آبراهام مزلو» آموزهاي را نقل ميكند. در برخي اسلايدها نيز جملاتي بعضاً نامفهوم و در برخي موارد نادرست به چشم ميخورد:
« مرگ آغاز خواهد شد اگر رنگ لباس خود را تغيير ندهيم … براي يك بار هم كه شده از نصيحتي عاقلانه بگريزيم …»
گفتني است با كمي دقت در محتواي ارائه شده در اين مجموعه نرمافزار ميتوان نكات قابلتامل بسياري كه از لحاظ فرهنگي، هيچ جايگاهي به عنوان يك آموزة تعاليبخش ندارد، يافت.
در كل همطراز قرار دادن آيات كريمه قرآن و روايات معصومين (عليهمالسلام) با جملاتي (هرچند درست و بياشكال!) از برخي متفكرين مكاتب اومانيسم و اگزيستانسياليسم كه لذت، سود و شهوت را سرلوحه آموزههاي خود قرار دادهاند به نظر قابل بررسي و مداقه بيشتر ميباشد.
بیان دیدگاه